مهدی یارمهدی یار، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه سن داره

آبنبات خوردنی مامان و بابا

عقیقیه ی پسمل

1393/8/11 19:0
نویسنده : مامانی
585 بازدید
اشتراک گذاری

سلام طلای مامان امروز هشتمین روز محرمه وما اومدیم راز.امروز یه بزغاله واسه عقیقه کردن شماکشتیم دادیم به مسجدباهاش آبگوشت درست کرد و بین مردم تقسیم کردیم فرداهم دخترعمه مهرنوش عقیقه داره.رسم و رسومش یکم سخته هیچ استخوانی نباید شکسته بشه من و بابایی و مادربزرگاوپدربزگا نبایدبخورن.خلاصه هرجوری بود مراسم انجام شد و مارفتیم مسجد بالای دیگ.من دیگ و هم میزدم و زیر لب میگفتم خدایا این عقیقه رو ازماقبول کن از اینکه مهدی یارو به مادادی هزاران هزارمرتبه شکرت،خدایا تمام ناپاکی ها وپلیدیها رو از پسرم دور کن،مهدی یار وسالم و صالح بشه،درپناه خودت حفظش کن و یار امام زمان کن.خدایا تمام بچه هارو در پناه خودت حفظ کن.الهی آآآآآآآمیییین.

بعدیکی دوتا عکس ازت گرفتم ولی از اونجایی که خیلی خوابت میومد وانستادی ومااومدیم خونه تو خونه یک ساعت ونیم خوابیدی مراسم هم تموم شده بود.

اینم عکس دوستای مهدی یار خونه ی دختر خاله سمیه دو هفته قبل.از سمت راست هستی مهدی یار سلما حسین

فدای پسرنازم بشم که مثل بچه مثبتا افتاده.مامان جونی از حرکتات بگم که الان خم میشی به جلو تایه چیزی برداری وقتی بالای سرت عروسک نگه میداریم دستاتو با پاهات و میاری بالا برای اینکه عروسک و بگیری میتونی عروسک و از یه دست به دست دیگه بدی یکم بدون کمک ما میتونی بشینی (البته خیلی کم)اگه پشت سرت صدایی بشنوی سرت و رو بالشت میچرخونی تا ببینی کیه.بچه ها جلوت میدوون بانگاهت دنبالشون میکنی.انگشت شصتتوزیادمیخوری.زیادم گاز میگیری.

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان و باباي محمدباقر
18 آبان 93 16:25
ممنون که به ما سرزدی... بازم بیا پیش ما...