زمستان گرم
سلام هستی مامان امسال سال گرمی بود.امروز دوازده دی ماه،زمینا خشکه و هواگرم.هرسال 13آبان برف میومد اما امسال اینجا هنوز برف نباریده و هوامثل اول پاییز گرمه.بیا با مامان و همه بچه ها دعا کنیم برف بباره تا آلودگی هوا کم بشه و رودخونه ها پر آب بشن.الهی آمین.
وقتی بابایی میاد پیشت میشینه و باهات بازی میکنه مامانی هم به کاراش میرسه.وقتی حوصلت سرمیره و میخوای گریه کنی بابایی بغلت میکنه و تو خونه میگردونتت.میبرتت پیش آینه خیلی دوست داری به عکس بابایی تو آینه نگاه میکنی و یا میخندی یا به لباش با دقت نگاه میکنی و لبای خودتو بالا پایین میکنه انگار میخوای تقلید کنی بعد به خود بابایی نگاه میکنی و میری تو فکر که اینا یکین یا دوتان؟؟؟؟؟؟مامان فدات بشه دنیای من.
اولین شب یلدای گل پسرم،با بابایی خونه ی عمه عفت با عموامین و زن عمو سپیده بودیم.تا ساعت دو نصف شب اسم فامیل پانتومیم تقلید صدا دوتار خوانندگی مداد بازی میکردیم.عسل مامان هم نگاه میکرد.خیلی خوش گذشت
مامانی تو سه ماهگیت موهاتو کوتاه کرد.پشته موهات خیلی بد شد از اونموقع تا حالا از بس به پشت میخوابی و دوست نداری به پهلو یا شکم بخوابی،رشد نکرده و رد قیچی هنوز رو موهاتهبااینکه موهای جلو و پهلوهات چندبار بلند شد و بابایی برات کوتاه کرد.
عسل مامان هر روز خوشگلتر و تپل تر میشی.هرچیم میخورمت تموم نمیشی.چند روز پیش دخترعمه مهرنوش رو روکشو بهت داد تا توش بشینی و همه جارو دور بزنی.دستش درد نکنه برات سرگرمیه خوبیه باهاش هرجای خونه که دوست داری میری البته امروز جاشمعی مامانم شکستی.فدای سرت گل پسرم.مامان وسایل شکستنی و از دسترست دور کرده تا راحت باشی.
از چهاماهگی هروقت سر سفره میشستیم مدام دهنت و مزه مزه میکردی سوپ و آش خیلی دوست داری بعضی وقتا خوب میخوری بعضی وقتام نه.از سوپی که نمک و ادویه توش داره بیشتر خوشت میاد تابدون نمک،دکتراهم که میگن غذات نباید نمک داشته باشه.از حریره و فرنی زیاد خوشت نمیاد.نمیدونم چرا؟
اول دی ماه پسردایی بدنیا اومد و من عمه شدم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اسمش امیررضاس.شمامیتونین همبازیهای خوبی برای هم باشین.دایی امیررضا، مهدی هم اینجا بود شما کلی باهاش بازی میکردی و میخندیدی.
چندتا عکس از عشق مامان.
اینم دسری که مامان شب یلدا درست کرد توهم خوردی عزیزم
مهدی یار ی که پا تو کفش بزرگترا کرده