پسرشیطون
سلام جوجوی مامان امروز از خواب بیدار شدی به شکم خوابوندمت برای اولین بار در این حالت خندیدی قبلا که میذاشتمت گریه میکردی اینقدر باهات ذوق کردم که بابایی از خواب بیدار شد اومد پیشمون که ببینه پسرنازش داره چیکارمیکنه اما کم کم خسته شدی و سرت و گذاشتی رو بالشت
بابایی اینقدر گفت از منم عکس بگیر با پسر عزیزم بزار تو وبلاگش که حد نداره آخرش امروز عکس و گرفتم.کنار سرت یه ستارس که تو خیلی دوسش داری هر وقت میبینیش بهش میخندی بعضی وقتام باهاش صحبت میکنی مامان فدات بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی